روانشناسی مثبت و مدیریت خویشتن

طرح توجیهی کسب و کار : راهنمای مراحل تهیه و نوشتن/بخش دوم

مزایای طرح توجیهی

  • رویکردهای ساختاریافته نسبت به پروژه‌های جدید
  • یافتن راه حل‌های جایگزین
  • کاهش تعداد پروژه‌های ممکن
  • شناسایی دلایل مشکل آفرین برای پروژه
  • توسعه مبانی اجرای بعدی پروژه
  • مبنای تصمیم گیری درست سرمایه گذاران احتمالی برای سرمایه گذاری در پروژه

 

برای مطالعه مطالب مرتبط با انواع طرح توجیهی می‌توانید به لینک‌های زیر مراجعه نمایید:

طرح‌های توجیهی خود اشتغالی

طرح توجیهی کشاورزی

طرح توجیهی گلخانه

طرح توجیهی بسته‌بندی حبوبات

طرح توجیهی برای گرفتن زمین از منابع طبیعی

طرح توجیهی سامانه کارا

طرح توجیهی تولید نایلون و نایلکس

طرح توجیهی بنیاد برکت

طرح توجیهی کشت هیدروپونیک زعفران

طرح توجیهی کارگاه بلوک زنی

طرح توجیهی بسته ‌بندی خشکبار و آجیل

طرح توجیهی پرورش قارچ

طرح توجیهی پرورش گل و گیاهان زینتی

کامفار: ابزاری قدرتمند برای طرح توجیهی

مراحل نوشتن طرح توجیهی کسب و کار

چرا به طرح توجیهی نیاز داریم؟

نوشتن طرح توجیهی چگونه انجام میشود؟

[ بازدید : 93 ]

[ چهارشنبه 1 دی 1400 ] [ 13:40 ] [ منوچهر ]

[ ]

طرح توجیهی کسب و کار : راهنمای مراحل تهیه و نوشتن/بخش اول

طرح توجیهی(feasibility study) ارزیابی عملی بودن یک پروژه یا سیستم پیشنهادی را نشان می‎دهد. هدف طرح توجیهی کشف عینی و منطقی نقاط قوت و ضعف یک کسب و کار موجود یا سرمایه گذاری پیشنهادی، فرصت‌ها و تهدیدهای موجود در محیط، منابع مورد نیاز برای انجام و در نهایت چشم اندازهای موفقیت است. به عبارت ساده‌تر، دو معیار برای قضاوت در مورد طرح توجیهی و جود دارند که شامل هزینه مورد نیاز و ارزش و نتایجی است که باید به دست آید؛ می‌باشد.

طرح توجیهی سازمان یافته باید پیشینه تاریخی کسب‌وکار یا پروژه، شرح محصول یا خدمات، صورت‌های حسابداری، جزئیات عملیات و مدیریت، تحقیقات بازاریابی و سیاست‌ها، داده‌های مالی، الزامات قانونی و تعهدات مالیاتی را ارائه دهد. به طور کلی، مطالعات طرح توجیهی مقدم بر توسعه فنی و اجرای پروژه است. طرح توجیهی پتانسیل پروژه را برای موفقیت ارزیابی می‌کند. بنابراین، عینیت درک شده عامل مهمی در اعتبار مطالعه برای سرمایه گذاران بالقوه و موسسات پشتیبان است و لذا باید با رویکردی عینی و بی‌طرفانه انجام گردد تا اطلاعاتی ارائه شود که بتوان بر اساس آن تصمیم‌گیری نمود.

بخش‌های اصلی در نوشتن طرح توجیهی

اساساً شش بخش برای هر طرح توجیهی، وجود دارد:

1. محدوده پروژه- که برای تعریف مشکل تجاری و یا فرصتی که باید مورد توجه قرار گیرد، استفاده می‌شود. دامنه طرح توجیهی باید قطعی و دقیق تعریف شده باشد. روایت طولانی از پروژه هیچ فایده‎ای ندارد و در واقع می تواند شرکت کنندگان پروژه را گیج کند. همچنین لازم است بخش‌هایی از کسب‌وکار که به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر قرار می‌گیرند، از جمله مشارکت‌کنندگان پروژه و کاربران نهایی که تحت تأثیر پروژه قرار می‌گیرند، تعریف شوند. همچنین اسپانسر پروژه باید مشخص شود. بسیاری از پروژه‌ها درشرکت‌ها بدون یک محدوده پروژه مناسب شروع شده‌اند و در نتیجه، در داخل و خارج از مرزهای خود سرگردان شده‌ و باعث می‌شوند که تولیدات بسیار زیاد یا بسیار کمتری از مقدار مورد انتظار داشته باشند.

2. تحلیل جاری- تحلیل جاری برای تعریف و درک روش فعلی پیاده سازی، مانند یک سیستم، یک محصول، و غیره استفاده می‌شود. با کمک تحلیل متوجه می‌شویم که واقعاً هیچ مشکلی در سیستم یا محصول فعلی وجود ندارد. با کمک این نوع تحلیل، نقاط قوت و ضعف رویکرد فعلی شناسایی خواهد شد (مزایا و معایب). علاوه بر این، ممکن است عناصری از سیستم یا محصول فعلی وجود داشته باشد که ممکن است در جانشین آن استفاده شود، بنابراین در زمان و هزینه صرفه جویی می شود. بدون چنین تحلیلی، بعضی مشکلات هرگز شناسایی نمی‎شوند.

3. الزامات - چگونگی تعریف الزامات به موضوع مورد توجه پروژه بستگی دارد. به عنوان مثال، نحوه تعیین الزامات برای یک محصول به طور اساسی با الزامات یک ساختمان، یک پل یا یک سیستم اطلاعاتی متفاوت است. هر کدام ویژگی‌های کاملاً متفاوتی را نشان می‌دهند و به این ترتیب، به طور متفاوتی تعریف می‌شوند. نحوه تعریف الزامات برای تولید یک نرم افزار نیز به طور اساسی با نحوه تعریف آنها برای یک ساختمان متفاوت است.

4. رویکرد- رویکرد نشان دهنده راه حل یا مسیر عمل توصیه شده برای برآوردن الزامات است. در اینجا، گزینه‌های مختلف همراه با توضیح در مورد چرایی انتخاب راه حل ترجیحی در نظر گرفته شده است. در این نقطه است که استفاده از ساختارهای موجود و جایگزین‌های تجاری مورد توجه قرار می گیرد.

5. ارزیابی- این بخش اثربخشی هزینه رویکرد انتخاب شده را بررسی می‌کند. ارزیابی با تجزیه و تحلیل هزینه کل برآورد شده پروژه آغاز می شود. علاوه بر راه حل پیشنهادی، جایگزین‌های دیگری نیز به منظور ارائه یک مقایسه اقتصادی برآورد می‌شود. برای پروژه‌های توسعه، برآوردی از هزینه‌های نیروی کار همراه با برنامه زمان‌بندی پروژه که مسیر پروژه و تاریخ شروع و پایان پروژه را نشان می‌دهد، جمع‌آوری می‌شود.

6. بازنگری- در این قسمت تمام عناصر قبلی در طرح توجیهی گردهم آمده و یک بررسی رسمی با همه طرف‌های درگیر انجام می‌شود. بازنگری دو هدف را دنبال می‌کند: اثبات کامل بودن و دقت طرح توجیهی، و تصمیم‌گیری برای انجام پروژه. در صورت تأیید پروژه، بسیار مهم است که همه طرفین سندی را امضا کنند که بیانگر پذیرش و تعهد نسبت به پروژه است. ممکن است این حرکت ظاهراً کوچک به نظر برسد، اما امضاهای طرفین بعداً با پیشرفت پروژه، ارزش زیادی را به همراه خواهند داشت. در صورت رد طرح توجیهی، دلایل رد آن باید توضیح داده شود و به سند پیوست شود.

طرح توجیهی مالی

در مورد یک پروژه جدید، قابلیت مالی را می توان بر اساس پارامترهای زیر قضاوت کرد:

  • کل هزینه برآورد شده پروژه
  • تامین مالی پروژه از نظر ساختار سرمایه، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام و سهم طراح از کل هزینه
  • سرمایه گذاری موجود توسط طراح در هر کسب و کار دیگری
  • جریان نقدی پیش بینی شده و سودآوری

قابلیت مالی یک پروژه باید اطلاعات زیر را ارائه دهد:

  • جزئیات کامل دارایی‌هایی که باید تأمین مالی شوند و میزان نقدشوندگی آن دارایی‌ها
  • نرخ تبدیل به نقدینگی  
  • پتانسیل مالی پروژه و شرایط بازپرداخت
  • حساسیت در قابلیت رسیدگی به عوامل زیر:
  • کند شدن نسبی فروش
  • کاهش شدید فروش
  • افزایش اندک هزینه
  • افزایش زیاد هزینه
  • شرایط نامناسب اقتصادی

مطالعه بازار

مطالعه بازار یکی از مهم‌ترین بخش‌ها در نوشتن طرح توجیهی است، زیرا بازارپذیری محصول یا خدمات را بررسی می‌کند و خوانندگان را متقاعد می‌کند که بازار بالقوه‌ای برای محصول یا خدمات وجود دارد. اگر نتوان بازار قابل توجهی برای محصول یا خدمات ایجاد کرد، پس پروژه‌ای هم وجود ندارد. به طور معمول، مطالعات بازار قابلیت بررسی فروش بالقوه محصول، نرخ جذب بازار و زمان پروژه را در اختیار دارد. خروجی طرح توجیهی، گزارشی با جزئیات معیارهای ارزیابی، یافته‌های مطالعه و توصیه‌ها است.

طرح توجیهی فنی

این ارزیابی بر اساس طرح کلی نیازمندی‌های سیستم است تا اینکه مشخص شود آیا شرکت دارای تخصص فنی برای انجام تکمیل پروژه است یا خیر. هنگام نوشتن طرح توجیهی، موارد زیر باید در نظر گرفته شود:

  • شرح مختصری از کسب و کار برای ارزیابی عوامل احتمالی تأثیرگذار بر پروژه
  • بخشی از کسب و کار مورد بررسی
  • عامل انسانی و اقتصادی
  • راه حل‌های ممکن برای مشکل احتمالی

در این سطح، نگرانی اصلی این است که آیا این پیشنهاد هم از نظر فنی و هم از نظر قانونی امکان‌پذیر است یا خیر.

ارزیابی فنی طرح توجیهی بر دستیابی به درک درستی از منابع فنی موجود سازمان و کاربرد آنها برای نیازهای مورد انتظار سیستم پیشنهادی متمرکز است. این ارزیابی به بررسی سخت افزار و نرم افزار و چگونگی رفع نیاز سیستم پیشنهادی مربوط می‎شود.

اهمیت نوشتن طرح توجیهی

اهمیت طرح توجیهی بر اساس تمایل سازمان برای حصول درست آن قبل از اختصاص منابع، زمان یا بودجه است. در نگارش طرح توجیهی ممکن است ایده‌های جدیدی را کشف شود که دامنه پروژه را کاملاً تغییر دهد. بهتر است این تصمیمات از قبل انجام گیرند تا در آینده مشکلی پیش نیاید. انجام طرح توجیهی همیشه برای پروژه مفید است زیرا تصویر واضحی از پروژه و طرح پیشنهادی ارائه می دهد.

برخی از مزایای کلیدی انجام طرح توجیهی عبارتند از:

  • بهبود تمرکز تیم‌های پروژه
  • شناسایی فرصت‌های جدید
  • ارائه اطلاعات ارزشمند برای تصمیم گیری نهایی
  • محدود کردن گزینه‌های تجاری
  • شناسایی دلیل معتبر برای انجام پروژه
  • افزایش میزان موفقیت با ارزیابی پارامترهای متعدد
  • کمک به تصمیم گیری درست در مورد پروژه
  • شناسایی دلایل عدم ادامه کار

[ بازدید : 98 ]

[ چهارشنبه 1 دی 1400 ] [ 13:38 ] [ منوچهر ]

[ ]

51 توصیه برای این که به افرادی که برای اولین بار با شما آشنا می شوند دیدگاه بهتری از خودتان بدهید! 3

31. به یکی از خوردنی هایی که خوردن آن ممکن است برای شما ضرر داشته باشد ولی شما فکر می کنید اگر دستتان می رسید و برایتان ضرری نداشت دوست داشتید تا این خوردنی را زیاد بخورید اشاره کنید!

از دیگر روش هایی که شما می توانید با استفاده از آن خودتان را به دیگران بهتر معرفی کنید و احتمال موفقیتتان را در داشتن یک رابطه مستقیم و مناسب با دیگران بالاتر ببرید این است که به یکی از خوردنی هایی اشاره کنید که ممکن است حتی برای بدن هم مضر باشد ولی در صورتی که برایتان مضر نبود خیلی می خورید. به عنوان مثال می توانید به عنوان یکی از این خوردنی ها به پیتزا اشاره کنید. و جمله خودتان را به این شکل بیان کنید که: "می دانم که ممکن است به نظر دیوانگی بیاید ولی من عاشق اینم که همیشه پیتزا  بخورم!


32. یکی از نام هایی را که به هنگامی که داشتید بزرگ می شدید پدر و مادرتان شما را با این نام صدا می کردند به افرادی که تازه به آن ها رسیده اید بگویید

در صورتی که می توانید، یکی از نام هایی را که هنگامی که داشتید بزرگ می شدید پدر و مادرتان شما را با این نام صدا می کردند بیان کنید. البته در صورتی که به هنگامی که بزرگ می شدید اصلا چنین نامی داشتید! این کار باعث می شود که دیگران احساس اعتماد و اطمینان بیشتری نسبت به شما پیدا کنند. به عنوان مثال در صورتی که پدر و مادرتان هنگامی که کوچک بودید شما را به یک نام خنده دار صدا می کردند می توانید این نام را به آن ها بگویید. مثلا می توانید این گونه بگویید که: "هنگامی که داشتم بزرگ می شدم، پدر و مادر من نام مرا.... گذاشته بودند! و بعدها وقتی که بزرگتر شدم خیلی خندیدم!"


33. درباره کارهای خنده داری که در زمان کودکی انجام می داده اید به دیگران بگویید!

شما برای این که بتوانید موفقیت بیشتری را به هنگام داشتن ارتباطات با دیگران برای اولین بار در شناساندن خودتان به آن ها داشته باشید، یکی از کارهایی که می توانید انجام دهید این است که درباره کارهایی که فکر می کنید در دورانی که کودک بوده اید انجام می داده اید و باعث می شدید که پدر و مادرتان به شما بخندند برای این افراد صحبت کنید. در صورتی که می خواهید در این کار موفق شوید اصلا نیازی به این نیست که به آن ها دروغ بگویید و یا کارهایی را که اصلا انجام نداده اید به آن ها بگویید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که حقیقت را به آن ها بگویید. شما باید کاری کنید که آن ها حقیقت را باور کنند. چون همه ما انسان ها وقتی که بچه بودیم کارهایی انجام می دادیم که هم اکنون که بزرگ شده ایم به آن ها می خندیم. بنابراین در صورتی که می خواهید درباره یکی از کارهای خنده داری که در زمان کودکی انجام می داده ایم به آن ها چیزی بگوییم به هیچ عنوان نیازی نداریم که به آن ها دروغ بگوییم چون هیچ کدام از ما منطقی نبوده ایم! به عنوان مثال می توانیم این جمله را به آن ها بگویید که : "وقتی که من بچه بودم این کار احمقانه را می کردم که......!"

34. یکی از چیزهایی که در زندگی به هیچ عنوان نمی توانید تحمل کنید را به آن ها بگویید!

همه ما انسان ها برخی از چیزها را نمی توانیم در زندگیمان تحمل کنیم. این چیزی است که شما باید سعی کنید تا حتما به دیگران بگویید. تحقیقات نشان داده است وقتی که شما درباره چیزهای که در زندگی نمی توانید تحمل کنید صحبت می کنید ناخودآگاه باعث می شوید که این دیگران نسبت به شما یک احساس بهتری پیدا کنند. تحقیقات نشان داده است انجام دادن این کار می تواند حتی به شما کمک کند تا میزان اعتماد آن ها به شما بیشتر شود و در عین حال آن ها خواهان برقرار کردن رابطه طولانی مدت تری با شما می باشند. بنابراین در صورتی که بتوانید به آن ها درباره چیزهایی که دوست ندارید تحمل کنید بگویید می توانید این موقعیت را پیدا کنید که در شناساندن خودتان به آن ها موفق تر عمل کنید و بنابراین شانس بیشتری برای این خواهید داشت که بعدها با این افراد یک رابطه طولانی تری پیدا کنید. تحقیقات نشان داده است انجام دادن این کار همچنین به شما کمک می کند تا نسبت به خودتان هم اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنید. به عنوان مثال می توانید کار را با گفتن جمله ای مانند این جمله شروع کنید که: "نمی توانم تحمل کنم وقتی که...."


35. در صورتی که شغل قبلی شما با شغلی که هم اکنون به آن اشتغال دارید متفاوت است می توانید برای این که احساس همدردی بیشتری با دیگران ایجاد کنید به آن ها شغل قبلیتان را بگویید

یکی دیگر از شیوه هایی که شما با استفاده از این شیوه می توانید شانستان را برای موفقیت بیشتر کنید این است که در راببطه با شغلی که قبل از این شغل به آن اشتغال داشته اید به دیگران بگویید. تحقیقات نشان داده است که انجام دادن این کار می تواند به شما کمک کند تا موفقیت بیشتری برای داشتن یک رابطه دوستانه با آن ها بدست آورید. شما می توانید سعی کنید تا جایی که می توانید واقع گرا باشید و روندی را که در عوض کردن شغل های قبلیتان تا زمانی که به این شغل جدید رسیده اید طی کرده اید را برای آن ها تشریح کنید. به عنوان مثال می توانید کار را با گفتن این جمله شروع کنید که: " قبل از این که به کار کنونی ام مشغول شوم، باورتان می شود که شغل من ... بود؟" و به این شکل احساس کنجکاوی را در این افراد بیشتر تحریک کنید که درباره شما بیشتر بدانند.

36.در صورتی که دوستی دارید که شوخ طبعی است، دوستتان را به آن ها معرفی کنید

در صورتی که دوستی دارید که این دوست شما فردی شوخ طبع است می توانید دوست خودتان را به دیگران معرفی کنید. این کار باعث می شود که هم خود شما نسبت به خودتان احساس بهتری داشته باشید و هم این که افرادی که به تازگی با شما ارتباط برقرار می کنند نسبت به روحیه شوخ طبع شما احساس بهتری داشته باشند. به عنوان مثال می توانید کار را با گفتن این جمله شروع کنید که: "آیا درباره دوست شوخم ....... به شما گفته بودم؟"

توجه دیگران و افرادی که برای اولین بار با شما آشنا شده اند را به شوخی جلب کردن می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی روحیه این افرا داشته باشد. تحقیقات نشان داده است که وقتی با افرادی که تازه با آن ها آشنا شده اید شوخی می کنید می توانید انتظار داشته باشید که روحیه آن ها بهتر شود و آن ها از شما خاطره بهتری داشته باشند. بنابراین همین موضوع می تواند به شما کمک کند تا موفق تر و بهتر در داشتن یک رابطه با این افراد عمل کنید. تحقیقات دیگر همچنین نشان داده است که شوخی کردن با دیگران می تواند باعث بهتر شدن کیفیت رابطه ای شود که شما با آن ها برقرا می کنید.

37.به آن ها بگویید در صورتی که این شغل را نداشتید دوست داشتید چه شغلی داشته باشید؟

شما باید به آن ها بگویید در صورتی که شغلتان این نبود دوست داشتید چه شغلی داشته باشید. به عنوان مثال فرض کنید شما در کودکی رویای این را داشتید که یک خلبان شوید. اما به دلایل مختلفی موفق نشدید که این شغل را داشته باشید و بنابراین به سمت معلم شدن رفته اید. تحقیقات نشان داده است که در صورتی که به معلم های دیگری که همراه با شما کار می کنند بگویید که دوست داشتید به جای معلم شدن خلبان می شدید در همان جلسات اول می توانید هم درک بهتری از خودتان به آن ها بدهید و هم این که شانس خودتان را برای موفق شدن در داشتن یک رابطه طولانی مدت و مفید با این افراد بیشتر کنید. بنابراین در صورتی که فکر می کنید دوست دارید به کاری اشتغال پیدا می کردید ولی نتوانسته اید و به ناچار (و یا حتی با علاقه) این شغل را انتخاب کرده اید حتما به آن ها بگویید. به عنوان مثال می توانید این حرف را به این شکل بیان کنید که بگویید:" به جای شغلی که هم اکنون دارم همیشه دوست داشتم رویای ... شدن را ببینم"

38. درباره ویژگی هایی که هنگامی که جوانتر بوده اید داشتید ولی اکنون دیگر ندارید با این افراد صحبت کنید!

ما انسان ها هیچ کدام افرادی نیستیم که چند وقت پیش بوده ایم. به عبارت دیگر زندگی ما انسان ها هر چند وقت یک بار در حال تغییر است. تحقیقات نشان داده است انسان ها برای این که موقعیتی که در اطرفشان وجود دارد تغییر می کند خودشان هم تغییر می کنند. بنابراین این که ما دیگر همان انسانی که 5 سال پیش بوده ایم نیستیم موضوعی است که برای تمام افراد ثابت شده می باشد. یکی از روش هایی که شما با استفاده از این روش می توانید توجه افرادی را که به تازگی با آن ها آشنا شده اید به خودتان جلب کنید این است که سعی کنید تا به آن ها بگویید که چند سال پیش چه ویژگی هایی را داشته اید و بر این اساس سعی کنید تا اعتماد آن ها را به خودتان جلب کنید. روان شناسان می گویند وقتی که شما از ویژگی های قبلیتان که دیگر آن ها را ندارید برای دیگران می گویید می توانید انتظار داشته باشید که شانس موفقیتتان در داشتن یک رابطه موفقیت آمیز با آن ها بیشتر شود. به عنوان مثال می توانید جمله تان را به این شکل بیان کنید که: تعداد زیادی از مردم نمی دانند که وقتی جوانتر بودم، یکی از مهم ترین ویژگی های من این بود که..... در صورتی که الان دیگر اصلا این ویژگی را ندارم!"

39.درباره چیزهایی که از آن ها می ترسید به آن ها بگویید!

صحبت کردن درباره چیزهایی که از آن می ترسید نیز از دیگر روش هاییاست که شما می توانید با استفاده از این روش شانس موفقیتتان را در داشتن یک رابطه موفقیت آمیز با دیگران بهتر کنید. تحقیقات نشان داده است وقتی که شما از چیزی در زندگیتان می ترسید اگر آن چیز را به دیگران بگویید این گفتن حتی می تواند باعث شود که ترس شما از آن چیز کمتر شود. تحقیقات همچنین نشان داده است که وقتی شما در یک جمع دوستانه درباره چیزهایی که از آن ها می ترسید به دیگران اعتراف می کنید می توانید انتظار داشته باشید که این دیگران نسبت به شما احساس اعتماد بیشتری داشته باشند و در نتیجه می توانید انتظار داشته باشید که رابطه دوستانه تر و موفق تری میان شما و این افراد ایجاد شود. تحقیقات همچنین نشان داده است که انجام دادن این کار می تواند باعث شود که این دیگران نسبت به این که شما تا این اندازه صادق بوده اید که درباره چیزهایی که از آن ها می ترسیده اید با آن ها صحبت می کنید خوششان می آید. به عنوان مثال می توانید جمله خودتان را به این شکل بیان کنید که "یکی از چیزهایی که خیلی از آن می ترسم این است که..." و یا " خدای من، من واقعا از .... خیلی می ترسم و حتی بعضی وقت ها شبها درباره آن کابوس می بینم!"

40. با آن ها درباره یکی از کارهایی که در نوجوانی انجام داده اید ولی هرگز به پدر و مادرتان درباره این کار چیزی نگفته اید صحبت کنید!

همه ما وقتی که نوجوان بوده ایم کارهایی انجام داده ایم که از این که این کارها را به پدر ومادرمان بگوییم احساس شرمندگی می کرده ایم. تحقیقات نشان داده است در صورتی که شما بتوانید درباره این کارها با افرادی که تازه با آن ها آشنا شده اید صحبت کنید می توانید انتظار داشته باشید که آن ها نسبت به شما اعتماد بیشتری بکنند. دانشمندانی که در این زمینه کار می کنند بر این باورند وقتی که شما کاری را که در دوران نوجوانی انجام داده اید و تا کنون به پدر و مادرتان نگفته اید به دیگران بگویید، آن ها احساس می کنند که شما به اندازه ای با آن ها احساس صمیمیت و دوستی می کنید که می توانید رازها نهان زندگی خودتان را به آن ها بگویید و همین موضوع می تواند باعث شود که نسبت به شما احساس بسیار بهتری داشته باشند. تحقیقات نشان داده است که انجام دادن این کار حتی می تواند منجر به این شود که آن ها نیز به شما اعتماد کنند و برخی از رازهای زندگیشان را به شما بگویند. به عنوان مثال می توانید کار را با این جمله شروع کنید که "اکنون می خواهم رازی را با شما بگویم که تا کنون به هیچ کس و حتی پدر و مادر خودم هم نگفتم. داستان از این قرار است که هنگامی که یک نوجوان بودم بدون این که به پدر و مادرم بگویم ....."

41.درباره یکی از کارهایی که در صورتی که می توانستید خیلی دوست داشتید آن را انجام دهید ولی نمی توانید این کار را انجام دهید با آن ها صحبت کنید!

اگر طالب آن هستید که احساس صمیمیت بیشتری در رابطه ای که میان شما و دیگران ایجاد می شود افزایش پیدا کند یکی از کارهایی که می توانید انجام دهید این است که درباره یکی از کارهایی با آن ها صحبت کنید که دوست داشتید این کار را انجام دهید ولی توانایی انجام دادن آن را ندارید. به عنوان مثال می توانید به آن ها بگویید که : در صورتی که می توانستم دوست داشتم ....... را بارها  وبارها انجام دهم!

42. در صورتی که دوست دارید کار غیرعادی و ناممکنی را انجام دهید درباره این کار با آن ها صحبت کنید!

همه ما انسان ها محدودیت های زیادی داریم. به عنوان مثال دوست داریم پرواز کنیم و یا دوست داریم کارهایی بکنیم که ممکن است غیر ممکن بیاید. به عنوان مثال یکی از کارهایی که همه ما انسان ها دوست داریم انجام دهیم ولی نمی توانیم این است که غیب و ظاهر شویم. به این معنی که همین لحظه از نظرها ناپدید شویم و در جای دیگری ظاهر شویم. این یکی از توانایی هایی ناممکن انسان ها می باشد ولی در صورتی که شما بتوانید درباره این توانایی و یا هر توانایی دیگری که در این رابطه وجود دارد با دیگران صحبت کنید می توانید انتظار داشته باشید که احساس صمیمیت و همچنین احساس اعتماد میان شما و این افراد ایجاد شود. تحقیقات نشان داده است در صورتی که شما بتوانید این احساس خودتان را به دیگران بگویید می توانید به راحتی اعتماد آن ها را نسبت به خودتان جلب کنید و بنابراین می توانید انتظار داشته باشید که آن ها نسبت به شما با یک دید مثبت تری نگاه کنند. به عنوان مثال می توانید این موضوع را به این شکل به آن ها بگویید که : "یکی از بهترین کارهای غیرعادی من در زندگی این است که دوست دارم"

43. درباره کارهایی که با گذشتن به عقب انجام حتما انجام می داده اید به آن ها بگویید!

همه ما انسان ها در زندگیمان حسرت هایی داریم. همه ما انسان هستیم و اشتباه می کنیم و در بسیاری از موارد بعد از مدت کوتاهی به اشتباهی که کرده ایم پی می بریم و در صدد آن برمی آییم که آن را جبران کنیم. تحقیقات نشان داده است در صورتی که شما می خواهید خودتان را به دیگران بیشتر نشان دهید اگر سعی کنید تا از اشتباهاتی که کرده اید برای آن ها بگویید این شانس را بیشتر می کنید که آن ها با شما رابطه صمیمانه تر و بهتری داشته باشند. دانشمندانی که در این زمینه کار می کنند همچنین بر این باورند وقتی که شما درباره کارهایی که در گذشته انجام داده اید به آن ها می گویید می توانید کاری کنید که احتمال این که رابطه دوستانه میان شما و این افراد بیشتر شود افزایش پیدا کند. بنابراین سعی کنید تا حتما درباره گذشته ها و کارهایی که در گذشته باید انجام می داده اید و فکر می کنید که در انجام دادن آن ها کوتاهی کرده اید به افرادی که به تازگی با آن ها ملاقات می کنید بگویید. به عنوان مثال می توانید به آن ها بگویید که "در صورتی که می توانستم به عقب برگردم دوست داشتم... را تغییر دهم! خیلی احساس پشیمانی می کنم از این که این کار را نکرده ام!"

44.به آن ها بگویید که در صورتی که دوست داشتید درباره مطلبی  وبلاگی بنویسد، این مطلب چیست!

یکی دیگر از روش هایی که شما با این روش می توانید در دیگران احساس صمیمیت کنید این است که به آن ها بگویید که در صورتی که دوست داشتید درباره مطلبی وبلاگ بنویسید این مطالب چه خواهد بود.

45. یکی از کتاب هایی را که دوست دارید مستقیما در مغزتان دانلود شود (تمام آن را حفظ کنید) به آن ها بگویید!

یک دیگر از روش هایی که شما با استفاده از آن می توانید احساس اعتماد در دیگران ایجاد کنید و می توانید باعث شود که آن ها نسبت به شما علاقه مندتر شوند این است که درباره یکی از کتاب هایی که فکر می کنید دوست دارید آن را حفظ کنید با آن ها صحبت کنید. به عنوان مثال می توانید همراه با ذکر دلیل مورد نظر برای انجام این کار به آن ها بگویید که دوست دارید تا چه کتابی به صورت مستقیم در مغز شما وجود داشته باشد. به عنوان مثال می توانید جمله تان را به این شکل بگویید که : "در صورتی که می توانستم یک کتاب را مستقیما در مغزم دانلود کنم این کتاب .. بود"

46. درباره کشور دیگری غیر از کشور خودتان که دوست دارید در آن زندگی کنید به آن ها بگویید!

یکی دیگر از روش هایی که شما می توانید با استفاده از این روش در بهتر معرفی کردن خودتان به دیگران موفق باشید این است که درباره کشور دیگری به غیر از کشور خودتان که فکر می کنید در صورتی که در آن کشور بودید احساس خوشبختی می کردید بنویسید. تحقیقات نشان داده است که انجام دادن این کار می تواند به شما کمک کند تا احساس صمیمیت بیشتری را در این افراد ایجاد کنید. دانشمندان زیادی در رابطه با این موضوع تحقیق کرده اند. آن ها به این نتیجه رسیده اند که وقتی شما خالصانه با افراد دیگر در رابطه با کشور دیگری که می خواهید زندگی کنید صحبت می کنید احساس همزادپنداری را در این افراد برانگیخته می کنید و بنابراین باعث می شوید که این افراد احساس کنند که شما به این اندازه به آن ها توجه دارید و به این اندازه برایشان ارزش قایل هستید که درباره کشوری که می خواهید در آن زندگی کنید به آن ها می گویید و بنابراین شما را بیشتر دوست خواهند داشت و در نتیجه می توانید یک رابطه طولانی تری با آن ها داشته باشید. البته فراموش نکنید در کنار ذکر نام کشوری که می خواهید به آنجا بروید دلیلتان را هم برای انجام این کار بگویید. به عنوان مثال می توانید به آن ها بگویید که "در صورتی که می توانستم کشورم را ترک کنم دوست داشتم به کشور... بروم به این دلیل که...."

47. درباره یکی از مهارت هایی که دوست داشتید در کودکی فرابگیرید به آن ها بگویید!

از دیگر روش های ایجاد احساس مثبت در افرادی که برای اولین بار با شما آشنا می شوند و بهتر شناساندن خودتان به این افراد این است که درباره یکی از مهارت هایی که در دوران کودکی دوست داشتید یاد بگیرید به آن ها بگویید. به عنوان مثال در صورتی که از دوران کودکی دوست داشتید تا نقاشی کردن یاد بگیرید ولی به دلایلی موفق به انجام این کار نشده اید می توانید به آن ها بگویید و یا هر مهارتی که در دوران کودکی دوست داشتید آن را یاد بگیرید ولی موفق به انجام این کار نشده اید را می توانید به آن ها بگویید. تحقیقا نشان داده است که این کار می تواند باعث ایجاد صمیمیت بیشتری در شما شود. به عنوان مثال می توانید جمله خودتان را به این شکل شروع کنید که" یکی از چیزهایی که در کودکی دوست داشتم یاد بگیرم .... بود ولی متاسفانه به دلیل..... نتوانستم این کار را انجام بدهم!"

48. درباره یکی از سریال های تلویزیونی مورد علاقه خودتان با آن ها صحبت کنید!

از دیگر روش هایی که می تواند به شما کمک کند تا شانس بیشتری برای موفقیت داشته باشید این است که در رابطه با یکی از سریال های تلویزیونی که مورد علاقه شما بوده است و دوست داشتید تا چند بار آن را ببینید با دیگران صحبت کنید. تحقیقات نشان داده است انجام دادن این کار می تواند تاثیر مثبتی بر روی روابطی که شما با دیگران پیدا می کنید داشته باشد و می تواند به آن ها کمک کند تا شما را بهتر درک کنند. به عنوان مثال می توانید موضوع را به این شکل بیان کنید که : " یکی از سریال های تلیزوینی مورد علاقه ام .... .بود!"

49. یکی از بزرگترین درس هایی را که از اشتباهاتتان در زندگی گرفته اید برای آن ها بیان کنید!

شما برای این که بتوانید رابطه بهتری را با افرادی که برای اولین بار با آن ها آشنا شده اید برقرار کنید باید سعی کنید تا درباره درس هایی که از اشتباهاتتان گرفته اید برایشان بگویید. تحقیقات نشان داده است وقتی که شما تجربه هایی را که حاصل از اشتباهاتتان است به آن ها می گویید می توانید انتظار داشته باشید که آن ها نسبت به شما دیدگاه بهتری داشته باشند. تحقیقات نشان داده است افرادی که سعی می کنند تا به دیگران درباره درس هایی که از اشتباهاتشان گرفته اند مطالبی را بیان کنند افرادی هستند که اعتماد دیگران را نسبت به خودشان بیشتر جلب می کنند. این افراد افرادی هستند که دیگران را نسبت به خودشان خوشبین تر می کنند و باعث می شوند که دیگران بیشتر دوستشان بدارند. تحقیقات همچنین ثابت کرده است که این افراد موفق می شوند رابطه طولانی تری را با آن ها داشته باشند. به عنوان مثال می توانید جمله تان را به این شکل بگویید که :"آخرین باری که ..... اشتباه را کردم فهمیدم که...."

50. به آن ها بگویید که در صورت داشتن یک کلکسیون دوست داشتید تا این کلکسیون چه کلکسیونی بود!

از دیگر روش هایی که افرادی که به تازگی با دیگران آشنا شده اند می توانند با استفاده از آن رابطه بهتر و طولانی مدت تری را با دیگران داشته باشند و می توانند خودشان را بهتر به دیگران نشان دهند صحبت کردن درباره این است که در صورتی که یک کلکسیون داشتند این کلکسیون به چه صورتی بوده است. به عنوان مثال بعضی از افراد دوست دارند کلکسیون ساعت داشته باشند و غیره. به عنوان مثال می توانید جمله را به این شکل بگویید: "در صورتی که می توانستم یک کلیسیون داشته باشم این کلکسیون..... بود"

51. به آن ها بگویید در صورتی که از دنیا رفتید و خداوند این قدرت را به شما داد که دوباره به دنیا بیایید دوست داشتید کجا به دنیا بیایید و چه زندگی داشته باشید!

از دیگر روش هایی که شما می توانید با استفاده از آن خودتان را به دیگران بهتر نشان دهید و با استفاده از این روش شانستان را برای موفقیت در داشتن یک رابطه طولانی تر با دیگران بیشتر کنید این است که به آن ها بگویید در صورتی که مردید و خداوند این امکان را به شما داد که دوباره به دنیا بیایید دوست دارید چه قیافه ای داشته باشید؛ کجای این دنیا به دنیا بیاید و در چه زمانی به دنیا بیایید و با چه کسانی ملاقات کنید و مواردی از این قبیل. این کار می تواند به شما کمک کند تا احساس اعتماد و اطمینان را در دیگران تقویت کنید. تحقیقات نشان داده است که گفتن این موضوعات به دیگران می تواند به شما کمک کند تا رابطه طولانی تری با آن ها داشته باشید و همچنین می تواند به شما کمک کند تا آن ها را نسبت به خودتان خوشبینتر کنید. به عنوان مثال می توانید جمله را به این شکل بیان کنید: "در صورتی که بخواهم زندگی بعدیم را انتخاب کنم دوست دارم در این زندگی...."

 

 

 

[ بازدید : 44 ]

[ دوشنبه 3 آبان 1400 ] [ 14:08 ] [ منوچهر ]

[ ]

51 توصیه برای این که به افرادی که برای اولین بار با شما آشنا می شوند دیدگاه بهتری از خودتان بدهید! 1

در صورتی که شما می خواهید با دیگران یک رابطه دوستانه آغاز کنید باید سعی کنید تا به اصول این کار توجه کنید. در صورتی که شما برای اولین بار به یک قرار ملاقات با یک نفر دیگر می روید و می خواهید برای اولین بار با این فرد دوست شوید باید سعی کنید تا خودتان را به شیوه ای به آن ها معرفی کنید که آن ها درک درستی از شما پیدا کنند. شما باید سعی کنید تا نکته های بسیار مهم و هیجان انگیزی که در رابطه با شما وجود دارد را برای این افراد بیان کنید.

یکی از مهم ترین بخش های این کار این است که شما به خوبی بدانید که چه چیزهایی از خودتان را با این افراد به اشتراک بگذارید. این کار به شما کمک می کند تا خودتان را هوشمندانه تر و بهتر معرفی کنید. البته شما باید به این نکته توجه داشته باشید که این کار می تواند کار دشواری برای شما باشد ولی در صورتی که تمام تلاشتان را بکنید می توانید نتیجه مناسبی از آن بگیرید.

شما برای این که خودتان را به خوبی به این افراد معرفی کنید باید سعی کنید تا بخشی از حقیقت های جالبی را در رابطه با خودتان به این افراد بگویید. اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چگونه می خواهید این کار را انجام دهید؟ به عبارت دیگر چگونه و از آن مهم تر چه حقیقت هایی را در رابطه با خودتان به این افراد بگویید؟

شما به احتمال زیاد زمان زیادی را به فکر کردن درباره این که شما چه علایقی دارید و یا این که چه ویژگی هایی دارید نگذرانده اید. این در صورتی است که برای این که بخواهید خودتان را برای اولین بار به فرد دیگری معرفی کنید فکر کردن به این موضوع باید برای شما تبدیل به یک اولویت شود. شما باید سعی کنید تا به فکر کردن به خودتان و این که به چه چیزهایی علاقه دارید و دوست دارید تا چه کارهایی انجام دهید عادت کنیدو سعی کنید تا به این کار زمان مناسبی را اختصاص دهید.

وقتی که می خواهید فرد جدیدی را بشناسید اولین چیزی که به ذهنتان می رسد چیست؟ در ابتدا به این موضوع فکر می کنید که این فرد مورد نظر چه ویژگی هایی دارد و یا این که به چه چیزهایی علاقه دارد. شما باید همین کار را هم با خودتان انجام دهید. برای این که بتوانید این پارامترها را در خودتان مشخص کنید چند توصیه به شما داده می شود که به قرار زیرند:

اول: سعی کنید تا درباره دورانی که کودک بوده اید فکر کنید و بررسی کنید که چه ویژگی هایی در آن دوران داشته اید و این که در آن دوران به چه چیزهایی از همه بیشتر علاقه داشته اید و حتی این که خصوصیاتی که در آن دوران بیشتر دوست داشتید داشته باشید چه خصوصیاتی بوده اند و حتی به این فکر کنید که در دورانی که کودک بوده اید برای شما چه اتفاقاتی افتاده است که مسیر زندگیتان را تغییر دهید و یا این که بهترین خاطراتی که از آن دوران دارید چیست؟

دوم: به خانواده خودتان فکر کنید. به این فکر کنید که در زمانی که در این خانواده بزرگ می شدید چه اتفاقاتی برای شما افتاده است و یا این که خانواده شما دارای چه مشخصاتی بوده اند و یا مواردی از این قبیل. همچنین به این موضوع فکر کنید که آیا در رابطه با خانواده ای که در آن بزرگ شده اید داستان جالبی به ذهنتان می آید یا خیر؟

سوم: به توانایی ها استعدادهایی که دارید فکر کنید. بررسی کنید که شما در حال حاضر دارای چه استعدادها و توانایی هایی هستید و سعی کنید مشخص کنید که فکر می کنید از میان این استعدادها و توانایی هایی که دارید افرادی که قرار است برای اولین بار با شما آشنا شوند فکر می کنند که کدامیک از این استعدادها و توانایی ها از همه بیشتر به نفعشان می باشد؟

چهارم: به مکان هایی که در گذشته به آن ها رفته اید فکر کنید. بررسی کنید که کدام مسافرت هایی که داشته اید از همه بیشتر برای شما جذاب بوده است و سعی کنید تا بر این اساس برای خودتان مشخص کنید که از کدامیک از این سفرهایی که رفته اید بهترین خاطرات را دارید.

پنجم: بررسی کنید که چه کتاب هایی که خوانده اید و یا چه فیلم هایی که دیده اید از همه بیشتر بر روی شما تاثیر گذاشته است. همچنین به این مضووع فکر کنید که کدامیک از فیلم هایی که دیده اید و یا کدامیک از کتاب هایی که خوانده اید برای شما از همه بیشتر مهم و تاثیرگذار بوده اند و سعی کنید تا بر این اساس علاقه های مخصوص خودتان به فیلم ها و کتاب ها را مشخص کنید. این کار باعث می شود که شما می توانید شانس بیشتری برای موفقیت در پیدا کردن علاقه های خودتان و در نتیجه در بیشتر شناختن خودتان داشته باشید.

ششم: برسی کنید که شما از گذشته تا کنون چه شغل هایی داشته اید و این که از میان این شغل ها آن که از همه بر روی شما بیشتر اثر داشته کدامیک بوده است. این کار باعث می شود که شما می توانید دیدگاه بهتری را نسبت به شغل هایی که دوست داشته اید و دوست دارید داشته باشید.

در صورتی که فکر می کنید در رابطه با هرکدام از این موارد بالا مشکل دارید باید تمام تلاشتان را بکنید تا موضوع را دوباره و دوباره بررسی کنید تا بهتر آن را درک کنید.

هنگامی که توانستید به این سوالاتی که در بالا مطرح شده است پاسخ دهید وقت آن رسیده که به 51 توصیه ما در این زمینه توجه کنید. شما بعد از این که به سوالاتی که در بالا مطرح شده بود پاسخ دادید با توجه کردن به این 51 سوال یک مکالمه دوستانه را با دیگران شروع کنید که منجر به این شود که آن ها درک بهتری از شما پیدا کنند! در ادامه به این 51 مورد اشاره می کنیم:

 

1. درباره عادت های مورد علاقه خودتان با آن ها حرف بزنید!

یکی از کارهایی که شما می توانید انجام دهید تا توجه افرادی را که برای اولین بار با شما آشنا شده اند به خودتان جلب کنید این است که سعی کنید تا درباره عادت هایی که دارید و کارهایی که از انجام دادن آن لذت می برید با آن ها حرف بزنید. این کار می تواند باعق شود که آن ها بهتر شما را بشناسند چون همان طور که می دانید یکی از روش هایی که می توان با استفاده از آن دیگران را شناخت این است که به کارهایی که این دیگران از انجام دادن آن لذت می برند توجه کرد. به عنوان مثال افرادی که از ورزش کردن لذت فراوان می برند با افرادی که از خوابیدن لذت می برند و یا حتی با افرادی که از انجام کارهای منفی و ناسالم مانند سیگار کشیدن لذت می برند متفاوت هستند و همچنین شخصیت این افراد نیز با هم متفاوت است. بنابراین چه کاری که می خواهید برای دیگران تعریف کنید کاری است که برای شما به عنوان یک عادت درآمده است و چه کاری است که صرفا از انجام دادن آن لذت می برید و برایتان یک عادت نیست؛ می توانید آن را به دیگران بگویید و سعی کنید تا این موضوع را به این صورت بیان کنید که: "یکی از کارهایی که من از انجام دادن آن لذت می برم این است که....."

اطلاعاتی که شما به این شکل به دیگران می دهید می تواند به عنوان اطلاعات سودمند و کاربردی برای آن ها مورد استفاده قرار بگیرد و می تواند به آن ها کمک کند تا از شما درک بهتری پیدا کنند.


2. درباره کتابی که می خوانید و یا مطلبی که مطالعه می کنید به آن ها بگویید!

روش دیگر برای این که بتوانید به آن ها نشان دهید که شخصیت شما چه ابعادی دارد این است که درباره کتابی که آن را مطالعه می کنید و یا درباره مطالبی که می خوانید به آن ها چیزهایی بگویید. به عنوان مثال، بسیاری از افراد هستند که علاقه زیادی به خواندن کتاب دارند و دوست دارند تا کتاب هایی را در زمینه های مختلف بخوانند. در صورتی که شما هم از این افراد هستید می توانید به راحتی این موضوع را به دیگران بیان کنید و به آن ها بگویید که درباره چه چیزهایی می خوانید. همچنین در صورتی که شما اهل خواندن کتاب نیستید می توانید درباره مطالبی با آن ها صحبت کنید که به تازگی خوانده اید. به عنوان مثال می توانید به آن ها بگویید که در حال حاضر در حال خواندن مطلبی درباره یک موضوع مشخص هستم که حتما لازم نیست این مطلب کتاب باشد.

همچنین ممکن است شما صرفا فردی باشید که کتاب نمی خواند اما به دنبال یاد گرفتن مطالب جدید است. در چنین صورتی نیز می توانید به آن ها بگویید که در حال حاضر در حال خواندن مطلبی درباره موضوع مشخصتان هستید. همچنین حتی در صورتی که شما مطلب مورد نظر را هم نمی خوانید اما صرفا به آن علاقه دارید می توانید این موضوع را با آن ها در میان بگذارید. مثلا می توانید به آن ها بگویید که نسبت به یک مطلبی علاقه دارید ولی قرار است در آینده کتاب خواندن درباره آن موضوع را شروع کنید. به عنوان مثال در صورتی که شما نسبت به علم ستاره شناسی علاقه دارید می توانید به آن ها بگویید که قرار است در این رابطه مطلبی بخوانم. می توانید جمله تان را به این شکل شروع کنید که : "هم اکنون در حال خواندن مطلبی درباره.... هستم"


3. به آن ها بگویید اگر قرار باشد یک توانایی غیر عادی داشته باشید این توانایی چه خواهد بود؟

یکی دیگر از کارهایی که شما می توانید انجام دهید که باعث شود دیگران شما را بشناسند این است که به آن ها بگویید در صورتی که یک توانایی غیر عادی داشته باشید این توانایی چه خواهد بود. تحقیقات نشان داده است که صحبت کردن در رابطه با توانایی های غیرعادی که شما ممکن است داشته باشید می تواند تاثیر زیادی بر روی زندگی شما داشته باشد و حتی ممکن است ابعث شود که رابطه ای که شما با دیگران برقرار می کنید بسیار بهتر و باکیفیت تر شود. تحقیقات همچنین نشان داده است افرادی که در رابطه با توانایی های غیر عادیشان با دیگران صحبت می کنند افرادی هستند که در بدست اوردن احساس علاقه این دیگران بسیار بهتر عمل می کنند. بنابراین در صورتی که شما سعی کنید تا در رابطه با توانایی های غیر عادی که دوست دارید داشته باشید با دیگران صحبت کنید شانستان برای این که بتوانید توجه آن ها را به خودتان جلب کنید و برای این که در نهایت بتوانید خودتان را بهتر به آن ها نشان دهید بیشتر می شود. به عنوان مثال می توانید به آن ها بگویید که از میان دو توانایی نامیرا بودن و این که بتوانید در هر لحظه هر جایی که اراده می کنید باشید کدام را انتخاب می کنید و برای انتخابتان هم توضیح دهید (به عنوان مثال در صورتی که در مثال بالا گزینه دوم را انتخاب کردید توضیح دهید و مثلا بگویید که نامیرا بودن شما در صورتی می تواند انتخاب شما باشد که دیگران و افرادی هم که در کنار شما هستند مانند شما نامیرا شوند در غیر این صورت گزینه دوم را انتخاب می کنید چون وقتی که شما نامیرا شوید و آن ها همه بمیرند مجبور می شوید شاهد مرگ عزیزانتان باشید)


4. مهم ترین و مثبت ترین ویژگی خودتان را بیان کنید!

شما برای این که بتوانید خودتان را به خوبی به دیگران بشناسانید باید سعی کنید تا مهم ترین و مثبت ترین ویژگی خودتان را به خوبی بیان کنید. تحقیقات نشان داده است که این کار می تواند به شما کمک کند تا شانس بیشتری برای موفقیت در داشتن یک رابطه موفق و طولانی مدت و موثر با دیگران داشته باشید و شما به این روش می توانید اعتماد دیگران را نسبت به خودتان بهتر جلب کنید. شما باید سعی کنید تا درباره توانایی های خودتان و نکته های مثبت خودتان و ویژگی هایی که فکر می کنید بهترین ویژگی های شما هستند مطالبی را برای دیگران ارایه کنید و در میان آن ها به بهترین ویژگی که فکر می کنید دارید اشاره کنید. این کار باعث می شود که دیگران این ویژگی مثبت شما را به خوی درک کنند. در حقیقت شما اگر به ویژگی که از همه ویژگی هایتان بیشتر به آن افتخار می کنید توجه کنید و سعی کنید تا به خوبی و درستی برای دیگران اعتراف کنید که این ویژگی شما چیست می توانید در داشتن یک رابطه موفق با دیگران بهتر عمل کنید. شما باید سعی کنید تا این ویژگی را بدون این که کوچکترین احساس خجالتی در این زمینه داشته باشید برای دیگران اعتراف کنید و سپس سعی کنید تا به آن ها بگویید که نسبت به این مهارت و یا توانایی تا چه اندازه مهارت دارید. (و یا در صورتی که این ویژگی شما یک صفت انسانی است شدت وجود این صفت در شما چقدر است). همچنین در صورتی که این ویژگی یک توانایی و مهارت است می توانید به آن ها بگویید که آیا این ویژگی به صورت ذاتی در شما بوده است و یا این که این ویژگی را خودتان با تمرین کردن و تکرار کردن بدست آورده اید.


5. در صورتی که فردی وجود دارد که شما از این فرد خوشتان می آید حتما آن را بیان کنید!

در صورتی که فکر می کنید در زندگی شما انسانی وجود دارد که شما نسبت به این انسان احساس علاقه می کنید و فکر می کنید که این انسان را دوست دارید باید سعی کنید تا حتما این علاقه خودتان را به زبان بیاورید. این کار باعث می شود که شما شانس بیشتری برای داشتن یک رابطه صمیمانه تر و موفق تر با دیگران خواهید داشت. تحقیقات نشان داده است که وقتی که شما به دیگران می گویید که نسبت به یک فرد دیگر احساس علاقه دارید یک انرژی مثبت را هم در خودتان و هم در آن ها ایجاد می کند که باعث می شود شانس بیشتری برای موفقیت در یک رابطه داشته باشید. تحقیقات همچنین نشان داده است افرادی که می توانند علاقه خودشان به یک فرد دیگر را در اولین جلسات آشناییشان با افرادی به آن ها ابراز کنند افرادی هستند که احتمال بیشتری وجود دارد که دوستی های پایدارتر با این افرا داشته باشند. البته فردی که شما قرار است علاقه خودتان را نسبت به او ابراز کنید به هیچ عنوان نیازی نیست که یک سلبریتی و یا یک فردی باشد که تمام انسان های جهان و یا بخشی از آن ها شناختی نسبت به او دارند. بلکه این فرد می تواند یک فرد کاملا معمولی باشد که افرادی که شما قرار است این حرف را به آن ها بگویید ممکن است حتی هیچ شناختی نسبت به این فرد نداشته باشند ولی در چنین حالتی نیز باز هم همان اثر را بر روی این فرد خواهد داشت.


6. بگویید "چیزی که من بدون آن نمی توانم زندگی کنم..... است!"

از دیگر توصیه هایی که برای بهتر شناساندن خودتان نسبت به دیگران می شود این است که بگویید چیزی که من اصلا نمی توانم بدون آن زندگی کنم چه چیزی است؟ این چیز می تواند یکی از عادت هایی باشد که شما کرده اید و یا کاری است که شما می کنید و یا حتی ممکن است این چیز وجود یک فرد دیگری است که در کنار شماست. به عنوان مثال، ممکن است شما شدیدا به مسابقات ورزشی علاقه مند باشید. بنابراین می توانید به راحتی بگویید من بدون مسابقات ورزشی نمی توانم زندگی کنم. من حتما باید این مسابقات را از طریق تلویزیون و یا از هر طریق دیگری دنبال کنم. همچنین این کار را باید حتما در زمانی انجام بدهم که این مسابقات ورزشی در حال اجرا است (یعنی حتما باید این مسابقات را به صورت زنده ببینم!) در صورتی که 3 دقیقه از زمان مسابقه بگذرد دیگر به درد من نمی خورد! و یا می توانید درباره این که فردی که خیلی به آن علاقه دارید دیگر در کنار شما نباشد صحبت کنید. به عنوان مثال می توانید بگویید من نمی توانم بدون حضور همسرم زندگی کنم. در صورتی که این فرد در کنار من نباشد به هیچ عنوان نمی توانم به زندگیم ادامه دهم. این کار می تواند باعث شود که رابطه صمیمانه و دوستانه بهتر و بیشتری میان شما و این افراد شکل می گیرد. رابطه ای که به شما کمک می کند تا زندگی بهتری را تجربه کنید. تحقیقات نشان داده است افرادی که به این شکل درباره چیزهایی که نمی توانند بدون آن ها زندگی کنند صحبت کنند افرادی هستند که در زندگیشان در برقرار کردن رابطه با افراد موفق تر می شوند و این کار همچنین می تواند به شما کمک کند تا رابطه خودتان را بهتر مدیریت کنید!


7. به آن ها بگویید که به چه شغلی علاقه مند هستید!

صحبت کردن درباره این که چه کاری را از همه بیشتر دوست دارید می تواند عاملی باشد برای این که شما بتوانید با این افراد رابطه صمیمانه تری برقرار کنید. تحقیقات نشان داده است که اگر به این افراد بگویید که به چه شغلی از همه شغل ها بیشتر علاقه دارید می توانید با آن ها رابطه بهترین برقرار کنید. به آن ها بگویید که بیشتر دوست دارید تا از چه راهی پول درآورید. به عنوان مثال در صورتی که در یک زمینه مخصوص توانایی دارید به آن ها بگویید که چه توانایی هایی دارید و سپس سعی کنید تا به آن ها نشان دهید که با استفاده از این توانایی ها می توانید چه کارهایی انجام دهید برای این که موفق تر شوید. سپس سعی کنید تا با استفاده از قدرت بیانی که دارید به آن ها نشان دهید که با استفاده از این کارهایی که می توانید انجام دهید چگونه می توانید مسیر موفقیت را طی کنید. تحقیقات نشان داده است افرادی که درباره کارهایی که می توانند بکنند که آن ها را به موفقیت می رساند با دیگران صحبت می کنند افرادی هستند که شانس بیشتری برای داشتن رابطه سالم تر با دیگران دارند. بنابراین یکی از روش هایی که شما می توانید با استفاده از آن به دیگران ثابت کنید که می توانید توانایی های بیشتری داشته باشید این است که به آن ها بگویید که چه کار را از همه کارها بیشتر دوست دارید انجام دهید برای این که شما را به موفقیت برساند. این کار همچنین می تواند باعث شود که شما با این افراد رابطه صمیمانه تر و بهتری برقرار کنید و به شما کمک می کند تا موفق تر زندگی کنید.

8. به آن ها بگویید که افرادی که شما با آن ها بزرگ شدید چه تاثیری بر روی شما داشتند؟


یکی دیگر از کارهایی که می توانید برای این که رابطه بهتری با دیگران داشته باشید انجام دهید این است که به آن ها بگویید که افرادی که شما با آن ها بزرگ شده اید چه تاثیری بر روی شما گذاشته اند. این افراد می توانند بردار و یا خواهر شما و یا پدر و مادر شما باشند. به عنوان مثال در صورتی که مادر شما در زندگی شما اثرات زیادی داشته است و در صورتی که بسیاری از نکته ها را از مادر خودتان یاد گرفته اید می توانید این موضوع را به عنوان بخشی از پروسه معرفی کردن خودتان به دیگران بگویید. شما می توانید به آن ها بگویید که مادرتان بر روی شما چه تاثیری داشته است. به عنوان مثال در صورتی که مادر شما شما را تشویق کرده که به یک رشته مخصوص علاقه مند شوید تا بعدا وقتی که بزرگ شدید در آن رشته تحصیل کنید باید سعی کنید تا به دیگرانی که قرار است با آن ها رابطه برقرار کنید بگویید که مادرتان بر روی زندگی شما چه تاثیری داشته است و به آن ها بگویید که به این دلیل بوده است که شما در این رشته تحصیل می کنید. این کار می تواند باعث شود که شانس شما برای این که رابطه بهتری با دیگران داشته باشید بهتر و باکیفیت تر شود. تحقیقات نشان داده است که انجام دادن این کار همچنین می تواند به شما کمک کند تا دیدگاه بهتری نسبت به خودتان به دیگران ارایه دهید و همچنین می توانید این شانس را داشته باشید که اثرات ماندگارتری را بر روی این افراد بگذارید. تحقیقات نشان داده است که انجام دادن این کار می تواند باعث شود که دیگران نسبت به شما احساس اعتماد بیشتری پیدا کند.


9. در صورتی که در زندگیتان دوست دارید تا یا یک فرد دیدار کنید نام این فرد را به افرادی که قرار است با آن ها آشنا شوید بگویید!

یکی دیگر از نکته های بسیار مهمی که شما به عنوان فردی که قرار است رابطه صمیمانه ای را با دیگران برقرار کنید باید به آن توجه کنید این است که در صورتی که در زندگیتان دوست دارید تا با یک فردی دیدا کنید نام او را به افرادی که قرار است با آن ها رابطه آغاز کنید بگویید. تحقیقات نشان داده است افرادی که با تازگی با هم آشنا می شوند دوست دارند تا درباره این که فرد مورد نظر دوست دارد با چه فردی دیدار کند مطالبی را بشنوند. به عنوان مثال فرض کنید که شما به یک هنرپیشه علاقه مند هستید که فیلم هایش را همیشه می بینید. در صورتی که دوست داشته باشید تا این هنرپیشه را ببینید و فکر می کنید که این فرد در فهرستی که شما برای خودتان تهیه کرده اید اولین فردی می شود که می خواهید دیدار کنید؛ اگر می خواهید با افراد جدیدی آشنا شوید و می خواهید تاثیر مثبت و زیادی بر روی آن ها داشته باشید اولین کاری که می توانید انجام دهید این است که سعی کنید تا درباره این که می خواهید این فرد را ملاقات کنید با اطرافیانتان صحبت کنید. این کار به شما کمک می کند تا رابطه بهتری را با آن ها برقرار کنید. این کار همچنین باعث می شود که احتمال این که رابطه ای که شما قرار است با این افراد داشته باشید پایدارتر بماند بیشتر شود و شما می توانید این رابطه را برای مدت طولانی تری نگه دارید.

10. درباره یکی از مهم ترین رویدادهای زندگیتان که باعث شده است طرز فکر شما تغییر کند و یا به انجام دادن کاری مایل شوید با آن ها صحبت کنید!


از دیگر کارهایی که شما می توانید برای این که شانستان را برای موفقیت در داشتن یک رابطه مناسب و خوب با دیگران بیشتر کنید انجام دهید این است که درباره رویدادها و اتفاقاتی که در زندگیتان افتاده است و منجر به این شده که زندگی شما تحت تاثیر قرار بگیرد صحبت کنید. این موضوع می تواند باعث شود که یک جو دوستانه ای میان شما و این افراد ایجاد شود و علاوه بر آن می تواند منجر به ایجاد اعتماد متقابل میان شما و آن ها شود. به عنوان مثال در صورتی که فکر می کنید زمانی که شما کودک بوده اید یک اتفاقی در زندگی شما افتاده و باعث شده است که مسیر ذهنی شما از آن زمان به بعد از یک مسیری منحرف شده و یا به یک مسیر دیگری تمایل پیدا کرده است؛ شما می توانید این اتفاق را برای افرادی که قرار است با آن ها رابطه برقرار کنید تعریف کنید. به عنوان مثال می توانید این تعریف را به این شکل برای آن ها بکنید که : "یکی از اتفاقاتی که در زندگی من افتاد و باعث شد که مسیر زندگی من تغییر کند این بود که...." و سپس داستان اتفاقی را که در زندگی شما افتاده و باعث شده است که مسیر زندگیتان عوض شود برای فرد مورد نظر تعریف کنید. انجام دادن این کار می تواند منجر به این شود که شما شانس بهتری برای موفقیت در داشتن یک رابطه دوستانه و صمیمانه با دیگران داشته باشید و با استفاده از این روش می تواند خودتان را بهتر از  قبل به دیگران بشناسانید. این کار همچنین به شما کمک می کند تا احساس همدردی را در دیگران پررنگ تر کنید و در نتیجه می توانید اعتماد آن ها را جلب کنید و در نتیجه رابطه بهتری داشته باشید.

 

[ بازدید : 46 ]

[ دوشنبه 3 آبان 1400 ] [ 12:45 ] [ منوچهر ]

[ ]

رنگ ها چقدر بر زندگی روزمره شما تاثیر می گذارند؟

شما ممکن است بدانید که ترکیب رنگ آبی با رنگ قرمز می تواند منجر به ایجاد رنگ بنفش شود. و یا ممکن است بدانید که رنگ نارنجی را می توان با تمام رنگ های دیگر ترکیب کرد. ولی حقیقت این است که داستان رنگ ها و مفهوم هایی که دارند در حقیقت خیلی وسیعتر از این چیزی است که شما به آن فکر می کنیم. در حقیقت دانشی که ما از رنگ ها داریم هنوز هم راه زیادی در پیش رو دارد و دانشمندان زیادی هستند که مدام بر روی رنگ ها و ارزش آن ها و نقش هایی که در زندگی بازی می کنند و تاثیراتی که می توانند بر روی زندگی ما انسان ها داشته باشند کار می کنند.

در صورتی که ما به رنگ ها با دید منطقی تر و بهتری نگاه کنیم می توانیم به اثری که می توانند بر روی ما داشته باشند با دقت بیشتری توجه کنیم و بنابراین همین موضوع می تواند باعث شود که دانش ما از رنگ ها بهتر و بهتر شود. بنابراین در این پست درباره رنگ ها و نقشی که می توانند در زندگی انسان ها داشته باشند مطالبی را بیان می کنیم.

بشر از زمانی که خودش را شناخته است رنگ ها را نیز شناخته است. بنابراین مفهوم رنگ ها به هیچ عنوان برای ما انسان ها تازگی ندارد و همه ما سالیان طولانی است که آن ها را می شناسیم. البته نکته مهمی که در این رابطه باید به آن توجه داشت این است که در گذشته انسان ها برای رنگ ها هویت آنچنانی قایل نبودند. به عبارت بهتر در گذشته انسان ها فکر نمی کردند که باید به رنگ ها هویتی بدهند.

امروزه ما انسان ها تصور کاملا مشخصی از رنگ آبی داریم. ما می دانیم که آبی یک رنگ است که با رنگ های دیگر متفاوت می باشد. به عنوان مثال، می دانیم که آسمان به رنگ آبی است و یا این که آب دریا به رنگ آبی است و غیره. همچنین همانطور که نسبت به آبی تصوراتی داریم نسبت به رنگ سبز هم تصوراتی داریم. به عنوان مثال می دانیم که برگ درختان سبز است و یا این که می دانیم که چمن ها سبز هستند. بنابراین وقتی گفته می شود "آبی" یا "سبز"، ما می دانیم که کدام آبی است و کدام سبز و این "رنگ" ها را به عنوان یک هویش مشخص و دقیق برای خودمان می پذیریم. درست مانند این که مفهوم زمان را درک کرده ایم و می دانیم یک پدیده ای است که نمی توان آن را لمس کرد. مثلا وقتی می گوییم ساعت چند است؟ می دانیم که این پدیده کاملا غیرفیزیکی می باشد و یا مثلا وقتی می گوییم که زمان لازم برای انجام شدن این کار چقدر است؟ می دانیم که زمان را نمی توان به صورت فیزیکی اندازه گیری کرد. داستان رنگ ها هم برای ما انسان هایی که در سال 2021 زندگی می کنیم همین طور است . این در حالی است که در روزگاران کهن دیدگاه متفاوتی نسبت به رنگ ها وجود داشته است. در حقیقت آن ها رنگ ها را به عناون یک هویت مجزا به حساب نمی آوردند! بلکه فکر می کردند که رنگ ها به عنوان خصوصیتی هستند که یک جسم می تواند داشته باشد. برای این که مطلب را بهتر و شفاف تر توضیح دهیم به این مثال توجه کنید:

در روزگاران روم باستان، رومی ها بر این باور بودند که هرگز نباید نام یک رنگ به تنهایی به زبان بیاورند. آن ها فکر می کردند که باید همیشه در کنار نام این رنگ، نام چیزی را هم که به این رنگ است بر سر زبان بیاورند. به عنوان مثال، یکی از فیلسوفان رومی باستان می گفت: "در صورتی که شما از گل های آبی خوشتان می آید هرگز نباید بگویید من رنگ آبی را دوست دارد چون شما رنگ آبی را دوست ندارید بلکه گل های آبی را دوست دارید! بنابراین به جای این که بگویید من آبی را دوست دارم بگویید من گل های آبی را دوست دارم. در صورتی که صرفا به رنگ اشاره کنید و یا این که بگویید بدون این که نام گل ها را بر سر زبان بیاورید کال توهین آمیزی انجام داده اید!"

رنگ ها با عمیق ترین خاطرات دوران کودکی ما پیونده خورده اند!


یک نکته جالب که در باره رنگ ها وجود دارد این است اولین خاطرات و عمیق ترین خاطراتی که ما از کودکیمان داریم را می توان مرتبط با رنگ ها درنظر گرفت. در حقیقت تحقیقات نشان داده است که هنگامی که انسان ها برای اولین بار رنگ ها را می بینند (و یا حتی هنگامی که برای اولین بار درباره این رنگ ها مطالبی را می شنوند) در همان ابتدا این رنگ ها در خاطرات آن ها می روند و در صورتی که این رنگ هایی که دیده اند و یا درباره آن ها شنیده اند مرتبط با اجسامی باشد این افراد این اجسام را به خاطر می سپارند. جالب اینجاست که تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته نشان داده است که حتی وقتی که ما به عنوان مثال در زمانی که کودک هستیم در یک محیط گرم برای اولین بار رنگ قرمز را می بینیم مغز ما این رنگ را همیشه با محیط های گرم تلفیق می کند و بنابراین احساس می کنیم که همیشه رنگ قرمز و محیط های گرم یکی هستند. همچنین در صورتی که ما حال خوبی داشته باشیم و به عنوان مثال با رنگ زرد برخورد کنیم (مثلا رنگ زرد را ببینیم و یا این که جسمی را ببینیم که به رنگ زرد می باشد) در این صورت احساس می کنیم که رنگ زرد بهترین رنگ است و حتی ممکن است در آینده رنگ زرد را به عنوان بهترین رنگ مورد علاقه مان انتخاب کنیم. بنابراین این که ما از چه رنگی خوشمان بیاید و به طور کلی این داستان روان شناسی رنگ ها به دورانی برمی گردد که ما بسیار کوچک بوده ایم.

به عنوان مثال فرض کنید که شما در دوران کودکی عاشق بازی کردن با عروسک های باربی بوده اید. در این صورت اگر شما یک عروسک باربی داشتید که به رنگ بنفش بوده است؛ بهترین رنگ از نظر شما رنگ بنفش می باشد. بنابراین شما وقتی که بزرگ می شوید هنگامی که اجسامی را می بینید که به این رنگ هستند نمی دانید به چه دلیل ولی از آن ها خوشتان می آید! حتی ممکن است در صورتی که کسی از شما بپرسد که رنگ مورد علاقه تان چیست بگویید رنگ بنفش!

روزگاری رنگ آبی را به عنوان رنگ بی ارزش به حساب می آوردند!


البته همه رنگ ها دارای ارزش یکسانی نیستند. به عبارت دیگر در گذشته به همه رنگ ها به یک میزان ارزش نمی دادند. به عنوان مثال، در تاریخ باستان و در تمدن های باستانی و به خصوص در روم باستان، به رنگ هایی مانند رنگ قرمز، رنگ سیاه و رنگ قهوه ای ارزش بیشتری می دادند. این در صورتی است که آن ها فکر می کردند که رنگ آبی یک رنگ بی ارزش می باشد. علت این موضوع هم این بود که آن ها رنگ آبی را دیرتر از رنگ های دیگر پیدا کرده بودند و بنابراین فکر می کردند که باید رنگ بی ارزشی باشد. حتی در دوران روم باستان این رنگ را به عنوان رنگی که برای طبقه کارگر مورد استفاده قرار می گرفت تعریف کرده بودند. آن ها فکر می کردند که افرادی از طبقه فرودست و کارگر باید از رنگ بی استفاده کنند. این در صورتی بود که در آن زمان افرادی که دارای وضعیت مالی خوبی بودند و افرادی که دارای رفا اجتماعی و مالی بودند افرادی بودند که از رنگ هایی مانند رنگ سفید، رنگ سیاه و یا حتی رنگ قرمز استفاده می کردند.

همچنین در دوران جنگ هایی که میان بربرها و دشمنانشان درمی گرفت؛ آن ها سعی می کردند برای زمانی که قرار بود به صورت نظامی به لشکریان طرف مقابل حمله کنند از رنگ آبی استفاده نمایند.

تا همین اواخر هنرمندان و نقاشان برای استفاده از رنگ های مختلف محدودیت های زیادی داشتند!


یکی دیگر از نکته های مهمی که درباره رنگ ها باید به آن توجه کرد این است که تا همین اواخر (منظور تا همین قرن اخیر از نظر تاریخی) هنرمندان برای این که از رنگ های مختلف استفاده کنند دارای محدودیت های زیادی بودند. در حقیقت آن ها نمی توانستند که برای این که یک محیط رنگارنگ را ترسیم کنند باید از چه رنگ هایی استفاده کنند. این محدودیت ها برای آن ها به شیوه ای بود که بسیاری از نقاشی ها و آثار هنری که در زمان خلق شده است به اندازه کافی تنوع رنگی نداشت. به عبارت دیگر محدودیت هایی که برای این افراد برای انتخاب کردن رنگ ها وجود داشت خودش را به خوبی در این آثار نشان می دهد. در نهایت در اواسط قرن نوزدهم بود که هنرمندان توانستند از رنگ های مختلفی در کارشان استفاده کنن. این رنگ های جدید باعث می شود تا دنیای جدیدی بر روی آن ها گشوده شود و آن ها بتوانند با خیال راحت و با داشتن آزادی عمل به کار رنگ آمیزی آثاری که می خواستند خلق کنند بپردازند. رنگ های مختلفی که برای این هنرمندان فراهم شده بود این اجازه را به آن ها می داد که احساساتشان را بهتر نشان دهند و بتوانند پیامی را که قرار است به فردی که نقاشی هایشان را می بیند برسانند بسیار بهتر برسانند. استفاده از این رنگ ها همچنین باعث می شد تا اثربخشی آثاری که آن ها خلق می کردند بسیار بیشتر از قبل شود و هر فردی که به عنوان بازدیدکننده از آثار آن ها بازدید می کرد مجذوب کارهایی شود که انجام می دهند.

قرمز اولین رنگی است که نوزاد می بیند!


البته همه ما انسان ها همه رنگ ها را به یک شیوه نمی بینیم. به عبارت دیگر برخی از افراد هستند که رنگ های متفاوتی را نسبت به افراد دیگر می بینند ولی یک نکته خیلی مهم در این رابطه که باید به آن توجه کرد این است که رنگ "قرمز" اولین رنگی است که تمام انسان ها می بینند! به عبارت دیگر وقتی که یک نوزاد انسان به دنیا می آید اولین رنگی که می بیند رنگ قرمز است و بنابراین می توان این رنگ را به عنوان اولین رنگی که انسان با آن آشنا می شود معرفی نمرود. تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته نشان داده است که نوزادانی که تقریبا دو هفته از به دنیا آمدنشان می گذرد برای اولین بار می توانند دنیا را از حالت سیاه و سفید اولیه ای که به هنگام به دنیا آمدنشان تجربه می کردند متفاوت ببینند. آن ها در این سن کم کم شروع به دیدن رنگ ها می کنند و اولین رنگی که می بینند رنگ قرمز می باشد. در حقیقت نوزادانی که دو هفته از تولدشان گذشته است افرادی هستند که رنگ قرمز را به عنوان اولین رنگ از رنگ های دیگر متمایز می بینند. البته این موضوع به دلیل سیستم بینایی آن ها است که در طول دو هفته اول زندگی در حال شکل گیری می باشد. کم کم وقتی که سیستم بینایی آن ها قوی تر و قوی تر می شود آن ها قادر خواهند بود تا رنگ های متنوع تر و متنوع تری را ببینند ولی در ابتدا بعد از داشتن یک دید سیاه و سفید، آن ها تنها رنگ قرمز را می بینند.

رنگ بنفش رنگ آرام بخش است


هرکدام از این رنگ ها به انسان احساس متفاوتی را می دهند. به عنوان مثال، رنگ بنفش به انسان احساس آرامش می دهد. تحقیقاتی که دانشمندان درباره رنگ ها انجام داده اند به این نتیجه رسیده است که هنگامی که انسان ها را در مقابل رنگ هایی مانند رنگ بنفش که یک رنگ آرامش بخش است قرار می دهند حتی در صورتی آن ها بخواهند از خودشان رفتار تندخویانه ای نشان دهند توانایی انجام این کار را نخواهند داشت به این دلیل که ین رنگ یک رنگ کاملا آرامش بخش می باشد! داستان از این قرار است که هنگامی که ما انسان ها با این رنگ مواجه می شویم؛ عضلاتی که مربوط به قلب ما هستند نمی تواند به اندازه کافی تند بزند که ما را عصبانی کند! علت این موضوع این است که این رنگ به شما آرامش می دهد. در حقیقت می توان این گونه گفت که رنگ بنفش انرژی شما را می گیرد و بنابراین احتمال این که وقتی که در اتاقی قرار گرفته اید که پر از رنگ بنفش است و یا این که اصلا به رنگ بنفش درآمده است احتمال این که شما عصبی شوید خیلی کمتر می شود. جالب اینجاست که حتی افرادی هم که کوررنگی دارند وقتی که رنگ بنفش را می بینند احساس آرامش می کنند! در حقیقت به همین دلیل است که مربیان در باشگاه های ورزشی و یا در زمانی که تیمشان با تیم دیگر مسابقه دارد و یک روز هیجانی را در پیش دارند سعی می کنند تمام در و دیوار اتاق استراحت بین نیمه های بازی را به رنگ بنفش درآورند. علت این است که وقتی که این رنگ در اتاق وجود داشته باشد از عصبانیت و یا خشم و یا استرس اعضای تیم که ممکن است به دلیل باخت و یا به دلیل هیجان مسابقه در آن ها ایجاد شده باشد جلوگیری می شود! همین موضوع می تواند باعث ریلکس شدن اعضای تیم شود و همین ریلکس شدن اعضای تیم می تواند یک مزیت رقابتی نسبت به افرادی باشد که در تیم مقابل بازی می کنند!

ایمن ترین رنگ، رنگ سفید است!


یکی دیگر از رنگ هایی که به انسان ها احساس ایمنی می دهد رنگ سفید می باشد. تحقیقات نشان داده است که تعداد تصادف هایی که در ماشین هایی اتفاق می افتد که به رنگ سفید هستند از تمام ماشین های دیگر کمتر است! تحقیقات همچنین نشان داده است که احتمال این که دو ماشین که هردویشان به رنگ سفید هستند با هم تصادف کنند بسیار کمتر از حتی احتمال تصادف کردن یک ماشین سفیدرنگ و ماشینی دیگر که به رنگ دیگری می باشد است.

همچنین بر اساس تحقیقاتی که در مرکز تصادفات خودروی دانشگاه موناش انجام گرفت (که در این مطالعات تعداد تصادفاتی که بین سال های 1987 تا 2004 انجام گرفته بودند مورد بررسی قرار گرفت) دانشمندان نشان داده اند که هرچقدر که رنگ ماشین ها به رنگ های تیره نزدیک شود احتمال این که تصادف میان آن ها بیشتر شود افزایش پیدا می کند. این تحقیقات نشان داد که میزان تصادفاتی که بوسیله رنگ های سیاه انجام می گیرد از تمام این تصادفات بیشتر است و بنابراین رنگ سیاه رنگی است که ماشین هایی به این رنگ بالاتری آمار میزان تصادفات را دارند. در حقیقت این آمارها نشان دادند که در صورتی که ماشینی به رنگ سیاه باشد احتمال این که این ماشین تصادف کند نسبت به ماشین هایی که به رنگ های دیگر هستند به میزان 12 درصد افزایش پیدا می کند!

بنابراین می توان گفت که در صورتی که ماشینی رنگ سفید داشته باشد کمترین میزان تصادف را دارد ولی اگر این رنگ کم کم به سمت رنگ های تیره برود احتمال این که میزان تصادف ماشین بیشتر شود کم کم افزایش پیدا می کند.

جوجه ها به رنگ های روشن خیلی حساس هستند!


تاثیری که رنگ ها می توانند بر روی ما انسان ها داشته باشند تاثیر بسیار گشتف انگیزی است. رنگ ها می توانند باعث شوند که ما انسان ها از خودمان رفتار عجیب و غریبی را بروز بدهیم. البته ناگفته نماند که تاثیری که رنگ ها می توانند بر روی حیوانات هم داشته باشند مانند تاثیری است که بر روی انسان ها دارند و یا حتی شاید هم بیشتر! در حقیقت ممکن است حیوانات هم تاثیری از رنگ ها بگیرند که بر روی رفتار آن ها بسیار موثر باشد. به عنوان مثال، بسیاری از حیواناتی که در جنگل زندگی می کنند از رنگ های مختلف تاثیر می پذیرند. علاوه بر آن، بسیاری از حیوانات درنده ممکن است به دلیل وجود همین رنگ ها درنده تر شوند و یا این که درندگی کمتری پیدا کنند. به عنوان مثال ممکن است اگر یک شیر را در یک اتاقی که رنگ بنفش دارد قرار دهیم آرامش بیشتری نسبت به زمانی داشته باشد که آن را در اتاقی قرمز قرار می دهیم. دسته ای از حیوانات که به رنگ های روشن بسیار بسیار حساس هسنتد جوجه ها می باشند. در حقیقت آن ها به رنگ ها روشن بسیار حساس هستند و واکنش هایی بسیار گسترده نسبت به این رنگ ها می دهند. بنابراین افرادی که به این حیوانات سروکله می زنند از تکنیک ها و روش های مختلفی استفاده می کنند برای این که رفتار این جوجه ها را بر اساس رنگ هایی که آن ها را در معرض این رنگ ها قرار می دهند کمترل کنند. به عنوان مثال، تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته است نشان داده که رنگ قرمز روشن می تواند بر روی جوجه های پرندگان تاثیر بسیار آرام بخشی داشته باشد. حتی ممکن است در بسیاری از این موارد وقتی که جوجه ها را در معرض این رنگ قرار دهید ممکن است رشد آن ها متوقف شود! و ممکن است تبدیل به پرندگان کاملی نشوند! این در صورتی است که رنگ هایی مانند رنگ آبی و یا رنگ قرمز تاثیرات دیگری بر روی آن ها دارد. به عبارت دیگر این رنگ ها باعث می شود که میزان رشد آن ها سریعتر از حد ممکن اتفاق بیفتد. به عنوان مثال، در صورتی که جوجه های پرندگان و به خصوص جوجه های مرغ و خروس را در معرض این رنگ ها قرار دهید احتمال این که رشد بیشتری داشته باشند بیشتر می شود.

یکی دیگر از رنگ هایی که می تواند بر روی جوجه ها تاثیر داشته باشد رنگ آبی (و کمی هم رنگ قرمز) است. جوجه هایی که در معرض رنگ آبی قرار می گیرند جوجه هایی هستند که احتمال این که در آینده تولید مثل بیشتری داشته باشند افزایش پیدا می کند. این در صورتی است که ممکن است در صورتی که در فضای معمولی قرار بگیرند به این اندازه افزایش تولید مثل نداشته باشند. بنابراین رنگ هایی که برای حیوانات و نگهداری آن ها مورد استفاده قرار می گیرد یکی از مهم ترین عواملی است که باید حتما به آن ها توجه شود.

پشه ها هم توانایی تشخصی رنگ ها را به بهترین شکل ممکن دارند!


 

یکی دیگر از نکته های جالب در زمینه رنگ ها این است که پشه ها هم به خوبی می توانند آن ها را تشخیص دهند. در حقیقت یکی از روش هایی که آن ها با استفاده از این روش می توانند به انسان ها حمله کنند از طریق تشخیص همین رنگ ها می باشد. آن ها رنگ های مورد نظر را تشخیص می دهند و سپس شروع به حمله کردن به آن می کنند. تحقیقات نشان داده است که این توانایی که در اکثر انواع پشه ها وجود دارد در حشرات دیگر هم وجود دارد ولی در آن ها کمتر دیده می شود. جالبتر این است که این توانایی در آن ها در ساعت های پایانی روز (یعنی از زمان بعد از ظهر به بعد) افزایش پیدا می کند و بنابراین آن ها در این ساعت ها در تشخیص دادن رنگ های مختلف می توانند قوی تر عمل کنند. بنابراین احتمال این که در این ساعت ها به دلیل تشخیص رنگ ها به افرادی مختلف عمل کنند بیشتر می شود.

نکته جالبتر این است که این پشه ها بیشتر به رنگ آبی علاقه مند می باشند. بنابراین "عشقی" که ما انسان ها به رنگ آبی داریم ممکن است برای ما خطرناک هم باشد! در حقیقت تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته نشان داده است که پشه ها بیشتر به رنگ های تیره و مخصوصا به رنگ آبی گرایش دارند. بنابراین در صورتی که شما در ساعت های پایانی شبانه روز لباس هایی پوشیده باشید که دارای رنگ تیره هستند و یا در صورتی که لباس های آبی بر تن کرده باشید احتمال این که پشه ها به سمت شما هجوم بیاورند را خیلی بیشتر می کنید. همچنین تحقیقات نشان داده است که یکی از بهترین روش هایی که پشه ها به سمت انسان ها می آیند از طریق همین روش دیدن است. آن ها سعی می کنند تا با استفاده از قدرت بینایی که دارند انسان ها را پیدا کنند و به سمتشان هجوم بیاورند. بنابراین در صورتی که به رنگ آبی علاقه دارید سعی کنید مراقب پشه ها هم باشید!

رنگ قرمز رنگ خون و آتش است!


دانشمندان بر این باورند که یکی از رنگ هایی که انسان را به یاد خون و آتش می اندازد رنگ قرمز است. در حقیقت بر اساس نظریاتی که روان شناسان داده اند این رنگ می تواند باعث ایجاد احساس هیجان در انسان ها شود و تشویش و نگرانی ایجاد کند. به عنوان مثال در صورتی که شما فردی را به اتاقی بیندازید که تمام در و دیوار این اتاق از رنگ قرمز تشکیل شده است بعد از مدتی مشاهده خواهید کرد که این فرد تبدیل به یک بیمار روانی خواهد شد!

در صورتی که می پرسید چرا؟ دانشمندان به این چرای شما اینگونه پاسخ می دهند : به احتمال زیاد علت این است که این رنگ مرتبط با خون و آتش است و بنابراین در صورتی که انسان ها در یک اتاقی قرار بگیرند که تمام در و دیوار این اتاق دارای رنگ قرمز باشد اولین چیزی که به ذهن آن ها می رسد خون است (که می تواند تاثیرات بسیار بدی روی انسان داشته باشد) و سپس آن ها به فکر آتش می افتند (که باز هم می تواند تاثیرات جبران ناپذیرو بدی بر روی انسان داشته باشد) مخصوصا در صورتی که آن ها به آتش فکر کنند ممکن است تاثیرات ناشی از استرس و بی قراری آن بر روی ضمیر ناخودآگاه انسان ها به قدری باشد که از شدت استرسی که از طرف ضمیر ناخودآگاهشان به آن ها وارد می شود باعث شود که کارهایی انجام دهند که خودشان هم دوست ندارند!

رنگ قرمز همچنین در تاریخ بشر هم نقشی این چنین داشته است. به عنوان مثال در کشورهای خاور دور وقتی که لشکریان کشورها می خواستند با هم بجنگند معمولا با خودشان پرچم هایی را به میدان جنگ می بردند که دارای رنگ قرمز بود. همچنین در بسیاری از موارد رنگ قرمز نشانه جنگ ها بوده است (رنگ خون) اما در صورتی که معمولا رنگ سفید نشانه صلح میان دو کشور بوده است. به عنوان مثال وقتی که دو کشور پرچم سفید به همدیگر نشان می دادند این پرچم نشان دهنده صلح و دوستی و تسلیم در جنگ و جلوگیری کردن از کشته شدن افراد دیگر بوده است و این در صورتی است که برافراشته شدن پرچم قرمز در همان کشورها نشان دهنده این بوده که آن ها قرار است با هم بجنگند.

روان شناسان بر این باورند که استفاده کردن از رنگ قرمز برای هر چیزی می تواند تهییج کننده و در بسیاری از موارد حتی مخرب هم باشد. این رنگ همچنین می تواند بر روی حیوانات نیز تاثیراتی داشته باشد. به عنوان مثال در صورتی که شما یک پارچه قرمز رنگ را جلوی یک گاو بگیرید این گاو به شما حمله می کند. همچنین در صورتی که شما به اکثر دایره المعارف های دنیا نگاه کنید متوجه خواهید شد که رنگ قرمز را در کنار رنگ خون تعریف کرده اند!

البته در کنار همه این ها، رنگ قرمز می تواند خوبی هایی هم داشته باشد! به عبارت دیگر، در بسیاری از موارد رنگ قرمز به معنی رنگارنگ و یا حتی "زیبا" هم می باشد! به عنوان مثال، برخی از لباس هایی که به رنگ قرمز ساخته می شوند علاوه بر این که اثرات طبیعی مربوط به دیدن رنگ قرمز را بر روی انسان ها می گذارند ولی در حقیقت می توانند بسیار زیبا هم باشند. ارتباط مفهوم "قرمز" و مفهوم "زیبایی" و "زیبا" تا اندازه ای است که در زبان روسی ریشه کلمه قرمز یا "کاسنی" از کلمه "کاسنیوی" یا همان "زیبا" گرفته شده است. همچنین در بسیاری از زبان های قدیمی و جدید دنیا ریشه کلمه قرمز از کلمه رنگارنگ گرفته شده است. به عنوان مثال در زبان های لاتین قرمز یا همان "کولورادو" از کلمه "کولوراتوس" گرفته شده است که ترجمه آن در زبان لاتین به معنی رنگارنگ می باشد. بنابراین این رنگ با وجود تاثیرات منفی که بر روی انسان ها می گذارد و با وجود این که رنگ خون و آتش است؛ ولی بازهم مانند رنگ های دیگر زیبایی های خودش را دارد!

تابلو دکوراتیو توسعه فردی نسلینو وبینو طراح سایت قم آسال تهویه (شرکت تهویه مطبوع در قم) بیگ بلاگ دانلود فیلم هندی کاهش حجم عکس ساخت وبلاگ ساخت ایمیل سازمانی قاب عکس لباس خواب پلکسی رنگی giraffeplanner
دانلود فیلم طراحی سایت در مهاباد امیر نظری قیمت سیمان نرم افزار واسط سامانه مودیان آکادمی هلپ کده مجله اینترنتی رهاکو هنگ درام جارو استخری خاموش شدن ناگهانی گوشی شیائومی وی موبایل ال تی پارت summer mocktails
بستن تبلیغات [x]